ای صلح و صداقت تو کجا یی که نیایی
بنگر که کند در همه جا فتنه خدا یی
رفتی و نگفتی چه کند منتظرا نت
با دیو فریبند ی گفتا ر ریا یی
لافست و گزافست و دروغست وفریبست
این درد تما مست و ولی نیست دوا یی
ای موهبت رفته به اما ن تسا هل
آزرده تنا ن شاد شو ند گر توبیایی
تا رخ به نقابی ، کف دستا ن ستمگر
از خون ضعیفا ن همه گردیده حنا یی
شامست و ظلامست و فضا تیره زبیداد
ایکا ش شوی ماه و به آفاق برا یی
فر یاد زنان دیده به راه تو نهاد ه
(پیکار) تو دیریست که تا دیده گشایی!
پیکار پامیر جنوری 2008