کشتارهزاران هم وطن بی گناه ما به دست قصابان باند ” دمو کراتیک خلق ” ، نشر نام های قربا نیان این جنایت هولناک ونصب لست های درازبردرودیوار “وزارت شکنجه وکشتار ” زخم های ناسور داغدیده گان را نمک پاشید . گلیم ماتم بر شهرها وروستا های کشورپهن شده بود . کمتر خانواده ای سراغ می شد که در عزای عزیزی دامن تر نکرده باشد . کودتا چیان هفت ثوری در همان ضربه اول بهترین ها را سربه نیست کردند . رهبران ” حزب دموکراتیک خلق ” با دیده درایی برف بام شان را بر بام همسایه می انداختند و یکدیگر راعامل اصلی کشتار قلمداد می کردند….
در چنین فضایی عبدالمجید کلکانی ، بنیان گزار ورهبر سازمان ازادیبخش مردم افغانستان ( ساما ) شبنامه ” فاجعه است یا حماسه ؟ ” را نوشت که درهمان موقع ازطرف رزمنده گان سامایی وسیعا پخش گردید .
ان شبی را به یاد می اورم که با چند تن از یاران دیگر( روان شان شاد ! ) این شبنامه را با عشق واندوه عجیبی پخش کردیم . اندوهی که ناشی از قتل عام فرزندان ازاده افغان – منجمله همسنگران نازنینم – به دست ادم کشان ” حزب دموکراتیک خلق ” برمن سنگینی می کرد . عشقی که قلب دردمندم را تسلی می بخشید که ” پایان شب سیاه سپید است ” .به یاد می اورم ان شب های ظلمانی را که رهزنان دستگاه جهنمی ” اکسا ” صد ها تن از روشن فکران ، تحصیل کرده ها ، شخصیت های ملی ، روحانیون وطن دوست ،کارگران ، دهقانان…. را ربودند وتا ایندم بر نگشته اند .
به یاد می اورم سیما ی مهربان وانهمه خوبی های منحصربه فرد داوود سرمد ، رسول جرات ، عزیزالله ، اشرف ، ماما قدوس ،حسین طغیان ، انجنیرداوود ، فقیر ، خارا وده های دیگر را که چه اسان به چنگ دستگاه مخوف ” اکسا ” افتیدند وخونهای شان درخاک نخفت . مسلخ واقعی ای که در راس ان جلاد بی رحمی به نام اسدالله سروری قرار داشت خون هزاران انسان بی گناه را ریخت.… . به یاد دارم ان شبی را که شعار های “مرگ برجنایت کاران!” ، ” مرگ بروطن فروشان ! ” ، مرگ برسوسیال امپریالیسم روس ! ” ، مرگ بر جلادان اکسا ! ” ،” یا مرگ یا ازادی ! ” را درگذرگاه های عمومی ، چهار راه ها ، مکاتب ، مساجد وخانه های مردم پخش می کردیم .
نشر دوباره شبنامه ” فاجعه است یا حماسه ؟ ” ازین طریق ، برگیست از یک واکنش تاریخی و به موقع دلیرمردان انقلابی و پنجه دادن با ” جلال وجبروت ” جنایت پیشه گان تاریخ ، در اوج قدرت شان . ایستاد ه گی دربرابربیداد وجنایت درهمچو حالتی ، ایمان محکم وشهامت فوق العاده می طلبد ، که با لگد زدن بر نعش های گندیده یکی نیست .اسدالله سروری و” سروری ها “ی دیگر باید در پیشگاه مردم افغانستان حساب پس دهند .درمقابل ، قهرمانان سرافرازی که در برابر سیل سیاه تجاوز وجنایت بی هراس ایستادند ،سزاوارهرگونه ستایش اند . یاد شان را گرامی بداریم !
نسیم " رهرو " 25 دلو 1384 خورشیدی / 16 فبروری 2006