مـقالات

آفتاب آمد دلیل آفتاب

 

 

 

بدینوسیله می خواهم دین بزرگی که قهرمان اسطوره ای افغانستان شهید عبدالمجید کلکانی ، بر فرد فرد راهیان راه آزادی دارد ، عکس العمل خودرا به عده یی از پورتالیان پوشالی افغان – جرمن اعلام بدارم.

پورتالیانی که دندانهای خزفی و  درباری شان در زیر پا های حوادث  شاریده است  ، با نگارش یک جمله نه تنها اشتباه بزرگ سیاسی را بر شانه های غلطیده شان غلطاندند که آبروی ذلیل شاهانه خودرا در پیشگاه مطبوعات ، نیز ، ریختند.

معذرت خواهی مسخره و فریبنده شان بمثابه تف  سربالا به فرقهای شان نشسته است که ما رهروان راه آزادی و عدالت ، تمنا داریم که مرتکبین  اصلی این اشتباه ، در میدان درآمده و مسؤلیت اراجیف شانرا بگیرند و خودرا در زیر عبارت ” یاداشت اداره ” نشرمانند . از معذرتخواهی پورتالیان بر می آید که عاملین اصلی هنوز در تنور گناه خود میسوزند و جرآت معذرتخواهی علنی را از ترس  از دست داده اند.  

من اینجا قصد ندارم که روی ابعاد چند لایۀ شخصیت شهید عبدالمجید کلکانی ، این فرزند نامدار و شناخته شدۀ جنبش ملی ومترقی کشور ، صحبت نمایم ،  ولی باور دارم که بحث دربارۀ مجید ، بقول حافظ اکنون از پردۀ راز برون افتاده است و انعکاس مجید نه تنها در ادبیات افغانستان که در قلب های مردم مطرح شده است . مجید آفتابی ست که حضور حماسی و صمیمانه اش به استدلال ضرورت ندارد :

                             آفتاب آمد دلیل آفتاب

        ولی اعتراض من که صدای برحق وجدان آگاه ِ مردم ماست ، این است که چرا زاغچه های پیر ، عمق نیات پلیدۀ خودرا بنام ( اداره ) ، زیر برف کرده اند ، این شیوه از خود مکتبی دارد ، آدمهای جبون ، بی مسلک ، دورنگ و چند رنگ بدون داشتن ثبات عقلی ، با خاطر پژمرده و پریشان همیشه به چیز هایی متوصل میشوند که به حال زار شان تطابق داشته باشد. جرثومه های پرنسیپ شان بر شالودۀ مکتب چپاول و دستبُرد ، چریده و میچرد .

 به لحاظ روانشناسی ، این انعکاس تاریخآَ زیست شدۀ  یک پدیده است که خودرا در زمان   ، حال آبدیت می کند ،   پورتالیان دربار گریخته به خود حق می دهند که مقالۀ شخص  دیگری را به آسانی مورد دستبرد قرار بدهند .( عملی که در تاریخ مطبوعات یا هیچ یا نادر خواهد بود  ) . نوشتۀ دیگران را مال خود دانسته و در یک دقیقه آنرا به کجراه و بیراهه سوق میدهند.

افغانها ننگ میدانند که بدون اجازه به خانه ای داخل شوند و این عالی جنابان در واقع در حریم خانۀ یک متن تجاوز کرده اند ، انسانیت و ژورنالیسم وقتی در خویش میشرمد که ازآدمهایی خفته در جابلسای چاکری ، خبر نگاری سربزند .

قامتِ شهیدان این خطۀ سیه بخت ، چنان بلند و جلیل است که آدمک ها ی پُشت ویترین پورتال افغان- جرمن  ، نمی توانند  برای مقابله ی ناروا با آنان قد بلندک فرمایند.

                           خوابست و خیالست و محالست و جنون

 چشمان مردم دگر باز شده و  ” سایۀ سنگین دربار  ”  از فهم خلق الله ، بیرون ریخته است دگر مردم به بلندی نام تان نمی نگرند بل به نقش پا های برباد دهندۀ  تان  که با خون شهدا رنگین است نگاه میکنند . دگر تریاک دربار نمی تواند این ملت را به خوابهای نیم قرنه  و تباه کن فرا بخواند  .جای واقعی شما در زباله دان تاریخ های گم شده سرگردان ِ اطراق  کردن است ، آقایون ؟ باوجود آنکه قلبی که ندارید شهادت میزنند :

                             آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

      حرف من با این ناجوانمرد که به گفتۀ  شاعر ( کارو ) در کمال احساس مردی خود نامرد است ، نقطۀ پایان مانده را ماند ، و اما سخن من با متصدیان شریف افغان – جرمن و نویسندگان این صفحه باقی مانده است : 

1 ) معذرتی را که  شما متصدیان از نام اداره ی افغان – جرمن  نوشته اید ، بنا بر دلایل متعددی  از لحاظ منطق سیاسی و ادبی به معذرت خواهی صمیمانه و راستین  شباهت ندارد !

یا شما تعین سرنوشت نمایید و یا همۀ نگارند گان همکار مانند محترم سید عیسی عثمان این نویسندۀ دلیر و با پاس ،  با پورتالیان تعین تکلیف خواهند کرد .متصدیان ناگزیرند که پاسخ بدهند که :

–  ”  پورتالی ”  که  برنامۀ نشراتی خود را دفاع از آرمانهای ملی و شخصیت های ملی  قلمداد می کند ، چگونه یکی و یکبار به شخصیت های نامدار ملی میتازد و بد ترین اتهامات را به ایشان می چسپاند؟

–  پرنسیپ و آیین  نشراتی پورتال چرا تا این حد سقوط کرده است؟

–  چطور و چه کسی توانست در متن نوشته محترم معصوم مشایع دستبرد بزند و چه   صلاحیت هایی در وب سایت دارد ؟ چه معامله ای با این شخص صورت گرفته ؟

–  معذرت نویسان هر چه عاجل نام کس یا کسانی  را که درین ماجرا دست داشته اند ، افشا و به جامعۀ مطبوعات معرفی بدارند!

 2 ) متصدیان باید به یک معذرتخواهی رندانه اکتفا نکنند اگر واقعآَ معذرتی درکارباشد، باید موقف خودرا در قبال شخصیت شناخته شدۀ شهید آزادی کشور عبدالمجید کلکانی  که با شعار ” یا مرگ یا آزادی ”  به جنگ روس اشغالگر رفت و در زندان روسها ، وفادارانه و سربلند ، به جاودانگی پیوست ، روشن بسازند .

در چنین زمانی که مستنطق  شهید مجید ( اسماعیل پولاد ) ، سکوت را می شکند و به قهرمانی وی شهادت میدهد ، متصدیان نیز ملزم هستند که موقف خود را اعلان بدارند ، در غیر آن این معذرتخواهی دُم بریده ابهامی بر ابهام تلقی خواهد شد. همکاران و خوانندگان چشم براه  پاسخ های زلالین شما خواهند بود .

  نگارندگان و همکاران افغان – جرمن : بزرگوار انجنیر صاحب معروفی ، محترم سید حسین موسوی، محترم کبیرتوخی، محترمه نسرین معروفی، محترم حمید انوری، محترم استاد نسیم رهرو ، گرام

ی داکتر حنان روستایی ، محترم محمد شاه فرهود ،  داکتر صاحب عبدالرحیم عزیز  ، محترم فاروق فارانی … من همیشه چشمان ِذهنم را از لابلای متن های شما صیقل میزدم و نوشته های ارجمند شما برای من انگیزانندگی میکرد . نشود که در همکاری با همچو وبسایتی ، آن غضبی که بر یاداشت نویسان جاریست با قطع نکردن رابطه ، بر انگشتان گهر آفرین شما نیز ساری گردد؟

شرط مردی نیست با یکدل دو سر داشتن
یا زجـــانان یا زجان بایـد  که دلبر داشتن

 

سید حامد ( احمد شریف )   هژدهم می 2008