به مناسبت بیست و نهمین سالگرد شهادت عبدالمجید کلکانی
ای پیام آور
ای سالار
درجستجوی کشف تو
زمین میچرخد
صداقت برآفتاب می نشیند
اوقیانوس ازچشم کهکشان میریزد
ومن
هچنان وهمچنان
کتابها و کاشانه های عالم را ورق میزنم
درجستجوی کلکهای تو
هنوز تا آن سوی گامهای مهتابی
سرگردانم
برای رسیدن به لحطه های لبخندت
تا جنگل های صمیمیت
میگردم
میگردم
به پیشواز خاطره ات
هنوز برمعبرعهد و مروت
مثل یک چریک زخمی
می ایستم
مرا ببخش که مقولۀ چریک را زخمی ساخته ام
مرا ببخش که معبرعهد را بر آب انداخته ام
عقابان رویایی
مسؤل تر از پرواز
نام ترا بر دامنه های ارغوانی می افشانند
تا افسانه و شجاعت وعصیان سبزشود
ومن
بی تو
چه ناتوان
تا به سا یه سارصبر و خاموشی
درجستجوی یک همرزم
سپیده دم را درکرانۀ آب، خواب می بینم
ما در تو
خود را ترجمه میکنیم
نام تو
کشفی است
که قصه ها را سینه به سینه اسطوره می سازد هنوز. . .
پهلوان آغاشیرین