مـقالات

آسیای میانه بدون غرب

نویسنده: ریچارد ویتز*
مترجم: متین کوشا**

آسیای میانه بدون غرب

اخیراً « شورای امنیت ملی » امریکا (NIC ) چهارمین بررسی جامع خود را در مورد مهمترین فاکتورها که طی دو دهه آینده سیاست جهانی را شکل خواهـد داد، به نشر سپرده است. این ارزیابی تحت عنوان ” ترند های جهانی 2025″ جهانی تغییریافته، سخت در تلاش است تا درک سیاست سازان و از جمله دولت مردان کاخ سفید و سایر علاقه مندان ازشرایط جدید محیطی آینده را شکل بدهد. این مطالعه ساحۀ منازعات بین المللی، رزمجوئی های مطرح و راهکار های موجود در آن شرایط را به ارزیابی گرفته و انکشافات احتمالی منطقۀ وسیع « اورآسیا »1 در بحث آن جایگاه مهمی را احراز میکند.

 یکی از سناریو های احتمالی “جهان بدون غرب”است که در متن آن، شرایطی فــــرض میشود که در  آن « سازمان همکاری شانگهای » (SCO) به عنوان نهادی مسلط در آسیای میانه سر برآورده و سُلطۀ مشترک روسیه ــ چین در آسیای میانه در نتیجۀ شکست ناتو مبنی بر حفظ تعهدات منطقه ای اش ، شکل خواهد گرفت. ایالات متحدۀ امریکا و متحدین اروپایی آن دیگر اراده ندارند حضور نظامی شان را در افغانستان و سایر کشورهای آسیای میانه حفظ کنند. در حالیکه روسیه و چین میکوشند تا خلای قدرت را پر کرده و همچنان کنترول شان را بر این منطقۀ نفت خیز تأمین کنند؛ هند ، ایران و سایر کشورهای منطقه نیز میخواهند به آنها بپیوندند.

درین سناریو، رئیس روسی سازمان همکاری شانگهای در نامه فرضی پانزدهم جون سال ٢٠١٥ خود عنوانی دبیر کل پیمان ناتو چنین مینگارد:
 “اوضاع افغانستان ثبات کل منطقه را تهدید کرده است و ما نمیتوانیم در قبال آن خاموش بمانیم. افزون برآن،  اطلاعات ما حاکی از آنست که بعضی از دولتهای دوست ما در آسیای میانه تحت فشار حرکتهای رادیکال اسلامی قرار گرفته اند. این در حالیست  که ما همچنان به انرژی آسیای میانه وابسته هستیم.”

تحلیل گران شورای امنیت ملی امریکا سناریوی (اورآسیا) را درصورت رشد قدرت نسبی و نفوذ چین، هند وروسیه ــ که از نظر آنها چشمگیر است ــ در مقایسه با قدرت ایالات متحده و اروپا، ممکن ولی غیر محتمل میدانند. مطالعۀ سال ٢٠٠٤ شورای نامبرده به نفع ادامه تفوق جهانی امریکا با موافقت سایر کشورهای قدرتمند بود. اما گزارش ٢٠٠٨ این نهاد روی موانع جلو نفوذ امریکا بنابر روند جهانی شدن ، انتشار تکنالوژی نظامی ( دسترسی وسیع و غیر انحصاری به آن ــــ م ) و انتقال تاریخی کانون ثروت و قدرت نسبی اقتصادی از غرب به شرق و عوامل دیگر… تأکید شده است.

کاهش نسبی نفوذ متحدین کلیدی امریکا در اروپا و آسیا بنابر مشکلات جمعیت شناسی 2 ، اقتصادی و غیره به یک روند رو به گسترش مبدل میشود. رشد بطی اقتصادی،  جمعیت کهن سال و فقدان یک دستگاه واحد سیاست گذاری  خارجی مؤثر این مسأله را برای اروپا غیر ممکن میسازد که حتا سطح پائین مخارج نظامی کنونی را حفظ کنند. این عامل اخیر در ناتوانی ناتو برای تداوم  ” ماموریت افغانستان “نقش بسزایی دارد.

درین سند مطالعاتی نظر برخی از تحلیل گران در مورد روسیه اینست که: ” کنترول نقاط کلیدی انرژی و ارتباط با ناحیۀ قـفــقــاز و آسیای میانه ــ که برای روسیه به حیث یک ابرقدرت انرژی حیاتی است ــ نیروی محرکه ای است جهت گسترش مجدد ساحۀ نفوذ روسیه در ورای مرزهایش. درسناریوی آسیای میانه بدون غرب ، دولت چین بنابراتخاذ سیاست حمایت اقتصادی3  به وسیلۀ امریکا و اروپا ، یک سیاست خارجی شدیداً ضد غربی برخواهد گزید. گفتنی است که هند هم از این سیاست جانبدارانۀ دول غربی از تولیدات داخلی در مقابل کالاهای وارداتی متأثر است و از غرب در حال دوری گزینی. با احساس ضعف غرب؛ کشورهای چین ، هند و روسیه سیاست تحمل ناپذیری در مقابل دسترسی غرب  به منابع انرژی آسیای  میانه را برخواهند گزید. ” این امر به ذات خود تکرار « بازی بزرگ » قرن نزدهم  است که طی آن قدرتهای خارجی جهت کسب حق امتیاز کنترول دسترسی بر بازار های این منطقه باهم رقابت میکردند”.
طبق ادعای مؤسسۀ (NIC )، روسیه وچین از نمونۀ تکاملی ” سرمایداری دولتی ” جائیکه دولت فعالیتهای اقتصادی را رهبری میکند، پیروی نموده ، درحالیکه دردموکراسی لیبرال سنتی غرب، عرصۀ اقتصادی به بخش خصوصی نیروهای بازار واگذار شده است. به باور آنها موفقیت نمونۀ “سرمایداری دولتی ” مخصوصآً نمونۀ چین ، سایر کشورها را از جمله در منطقۀ اورآسیا ترغیب به الگو برداری از آن خواهد کرد. انتخاب نمونه  سرمایداری دولتی به تنهایی پایه و مبنای اتحاد روسیه و چین را نمیسازد ، بلکه بیشتر ترس مشترک شان از انقلابات دموکراتیک4 در کشورهای منطقه ، این دو قدرت مطلقه را در چوکات سازمان همکاری شانگهای نزدیک خواهد کرد. سازمان همکاری شانگهای مداخلات چین و روسیه را در امور کشورهای آسیای میانه جنبۀ قانونی بخشیده و به پیکن و مسکو اجازه خواهد داد به کشورهای منطقه در سرکوب جنبش های دموکراتیک اپوزیسیون کمک کنند.
تـبـعــات مســألـه: ظهور سُلطۀ مشترک چین ــ روسیه در منطقه، عواقب مصیبت باری برای نظم جهانی خواهد داشت. پیمان ناتو  و سازمان همکاری شانگهای دو بلاک شبیه دوران جنگ سرد، نه به وسیلۀ ایدئولوژی، بلکه بیشتر روی منافع جئوپولیتیک شان و سایر اختلافات در مقابل هم قرار خواهند گرفت. در چوکات این سازمان، چین ، روسیه و ایران از موضع مسلط خود در انحصار تولید و صدور نفت وگاز منطقه کارخواهند گرفت و ازامتیاز کنترول دولتی جریان نفت تا بازار های غرب، در راستای تحقق اهداف سیاسی  استفاده خواهند کرد.

با اینهم، نهاد پژوهشی فوق برآنست که بنابر عوامل چندی یک چنین وضعیت نامطلوبی اجتناب ناپذیر نبوده و محتمل به نظر نمیرسد:
اولاً اینکه کشور روسیه از لحاظ جمعیت شناسی مشکلاتی خواهد داشت. تخمین زده میشود که نفوس مجموعی روسیه از حد فعلی  ١٤١ ملیون به کمتر از١٣٠ ملیون تا سال ٢٠٢٥کاهش خواهد یافت.پیش بینی میشود که در ظرف کمتر از یکدهه تعداد مردان جوان از هژده ساله به بالا در روسیه به (٦٥٠٠٠٠) نفر خواهد رسید. حتی در صورتیکه همه آنها صحتمند بوده  و مایل به خدمت در ارتش باشند، بازهم از تعداد مجموعی نفرات فعلی ارتش روسیه که به (۷۵۰۰۰۰)تن میرسد، کمتر خواهد بود. درین خصوص، رهبران روسیه تا حال در مورد پذیرش پناهندگان غیر روسی، تخصیص منابع لازمه برای تقویۀ یک ارتش کاملاً مسلکی، پذیرش کاهش دادن تعداد نفرات ارتش ویا برداشتن گامهای ضروری جهت رفع مشکل کسر جمعیت آنکشور خودداری ورزیده اند. مزیدبرآن، فیصدی مسلمانان روسیه از ٪۱٤ در ســــــــال ٢٠٠٥ به ٪ ۱٩ در سال  ٢٠٣٠ و به ٪٢٣ در سال ٢٠٥۰ افزایش مییابد. آمادگی این مسلمانان جهت اشتراک در فعالیتهای شورشی آینده در مناطق مسلمان نشین شمال قــفـقـاز و آسیای میانه برای روسها مشکل آفرین خواهد شد.
ثانیاً، سیستم سیاسی روسیه همچنان توسعه نیافته باقی مانده است. دولتهای یک حزبی زیر کنترول فردی قدرتمند در معرض بحرانهای جدی پیهم قراردارند. افزون برآن، طبق ادعای تحلیلگران این گزارش، پیش بینی سیر انکشاف حوادث روسیه به دلیل همزیستی متزلزل و دشوار ” جریانهای اقتصادی لیبرال و جریانهای سیاسی غیر لیبرال ” نهایت مشکل است. بنابر ضربه پذیری بالقوۀ بقاء روسیه در نتیجۀ عدم ثبات سیاسی، بحرانی عمده در سیاست خارجی، وعوامل پیش بینی ناشدۀ دیگر، نمیتوان بروز حالات احتمالی در آینده آنکشور مثل روی کار آمدن  [دولــتی نـفـتـی] 5 ناسیونالیست، اقتدارگرا و حتی یک دیکتاتوری تمام عیار را ( که احتمال آن زیاد نیست، اما واقعی است ) از نظر دور داشت. احتمال کمتر وجود دارد که روسیه بتواند تا سال٢٠٢٥ به حیث یک کشور عمدتاً پیشرفته و باز سیاسی عرض اندام کند.
تحت هر سناریویی، روسیه احتمالاً حتی برای نخبگان بی تفاوت  حزبی در چین متحد جنجال برانگیزی خواهـد بـود. تغییرات منفی جمعیت چین، تقاضای بخش اقتصادی رشد یابنده برای حقوق سیاسی و وخیم شدن مناسبات با جاپان یا هند، تمرکز نیروی چین در آسیای میانه را دشوار خواهد ساخت. صعود چین به مقام دومین قدرت بزرگ اقتصادی تا سال ٢٠٢٥ ( که جریانات جاری حاکی از آنند) واکنش منفی روسیه را در پی خواهد داشت. زیرا دومین قدرت اقتصادی جهان ، آن امکان را خواهد داشت تا به ایجاد و تسلیح ارتشی نیرومند بپروازد. عکس آن کاهش رشد اقتصادی چین به زمامداران آنکشور این بهانه را خواهد داد که نیروهای خارجی را مقصر آن بدانند. درهر دو حالت، تنش میان چین و روسیه افزایش یافته که منجر به تضعیف مؤثریت سازمان همکاری شانگهای خواهد شد.
نــتـیـجـه گـیــری: این گزارش شورای امنیت ملی امریکا، سیاست سازان غربی را در مورد خطرات عدم پذیرش تعهدات شان در افغانستان هُشدار میدهد. طبق این گزارش، خروج سریع نظامی ناتو از افغانستان نه تنها که به سلاطین مواد مخدر و دهشت افگنان اسلام گرا در سطح منطقه پناهگاه امن خواهد داد، بلکه روسیه و ایران این فرصت را خواهند داشت تا ازین خلای قدرت سوء استفاده کرده و به استقرار نظم دلخواه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شان در کشور های ضعیف آسیای میانه بپردازند. ادارۀ اوباما مثل سلف خود تأکید ورزیده که به تداوم راه در افغانستان متعهد است و ارتش امریکا اخیراً از ازدیاد نیروهایش در افغانستان خبر داده است. در مورد آمادگی کشورهای اروپایی به کمکهای شان جهت حضور درازمدت ناتو در آسیای میانه شک وتردید وجود دارد. این هشدار شورای امنیت ملی امریکا، تلاش برخی از مشاوران باراک اوباما مبنی بر مقدم دانستن مسألۀ افغانستان در نشست بعدی ناتو در استراسبورگ در جریان ماه اپریل را تقویه میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات مترجم:
 *ــ ریـچـارد ویـتــــــز ( Richard Weitz)
** – این نوشته را که به تاریخ 23 جنوری سال جاری در پورتال “افغانستان آزاد – آزاد افغانستان ” از نظر خوانندگان گرامی گذشت از آن رو ترجمه نمودم که در آن تا حدودی از قطب بندی های آینده جهان صحبت به عمل آمده است. ترجمۀ چنین آثاری نباید به معنای جانبداری وتائید مترجم از محتوای آنها تعبیر گردد.
١ــ «  «Eurasia این کلمه قبلاً در مورد اتحاد شوروی و کوریا به مفهوم سرزمین واحد واقع در آسیا ــ اروپا استعمال میشد. حالا در اوضاع جدید منظور از ” اورآسیا” سرزمین وسیعی در اروپا وآسیا  از جمله روسیه، چین، کوریا، وکشورهای آسیای میانه است . در حال حاضر عمدتاً قلمرو سازمان همکاری شانگهای را احتوا میکند که با گسترش احتمالی این سازمان در آینده، مفهوم این کلمه نیز از لحاظ سیاسی گسترده تر خواهد شد.
٢ــ (Demography)
٣ــ (Protectionism)
٤ــ منظور نویسنده از انقلابات دموکراتیک عمدتاً حرکت های سیاسی مورد حمایت امریکا وغرب در منطقه مثل انکشافات سیاسی اوکراین در چند سال اخیر و به قدرت رسیدن غرب گرا ها در گرجستان و غیره است.
٥ــ  دولت نفتی به جای State) ( Petro  به کار رفته است.