HAJAMA
Sympathisanten der revolution?ren
Bewegung Afghanistans
هواداران جنبش انقلابي مردم افغانستان ( هجاما )
****************************************************************
جنايات ضد بشري متجاوزين اشغالگر را در افغانستان محکوم مي کنيم
هفت سال قبل آنگاه که مردم افغانستان تازه از جهنم حاکميت طالبان رهايي يافته بودند، اميدوار بودند تا پس از سالهاي طولاني جنگ و تباهي به صلح شرافتمندانه و زندگي آبرومندانه دست خواهند يافت. اما با گذشت هر روز از اشغال کشور توسط قواي متجاوز خارجي و در رأس آن امپرياليسم جنايتکار امريکا ـ آرزوي رسيدن به صلح و امنيت، آزادي ملي، دموکراسي مردمي و عدالت اجتماعي، رنگ باخته و اينک با عملکرد هاي جنايتبار اشغالگران امريکايي به يأس کامل مبدل گشته است.
اکثريت قريب به اتفاق مردم طي هفت سال گذشته، همچنان فقط استبداد و زورکويي، فقر، بي خانماني وآوارگي، تجاوز به حريم انساني و ناديده انگاشتن حقوق او ليه بشري را زير پرچم فريبند? حاکميت دموکراسي ليبرال تجربه کرده اند.
ايالات متحد امريکا با قبضه کردن سکان قدرت در افغانستان، اداره کشور را با ايجاد دستگاه دولتي خودخواسته و خودساخته از طريق نمايشات انتخابي گويا به مردم افغانستان واگذار نموده است. ترکيب و ساختار قدرت و نحو? عملکرد آن نسبت به مردم و چگونگي رابطه آن با اشغالگران در طول چند سال گذشته نشان داده است که اين ادار? مستعمراتي نتوانسته است چيزي بيش از وسيله پيشبرد اهداف قواي اشغالگر در کشور بخون نشسته افغانستان باشد.
عناوين و القاب ملي و مستقل اعم از حاکميت ملي، شوراي ملي، ارتش ملي و کميسون هاي چندگانه مسما به مستقل و غيره همچون طوق لعنتي بر گردن حاملان آن سنگيني ميکند. از عدالت انتقالي چيزي بجز انتقال قدرت به جنايتکاران معروف و حرفه يي چيزي دستگير مردم نشده است. مبارزه با تروريزم بيشتر به چيره شدن حاکميت ترور و اختناق در بسياري از زمينه هاي زندگي مردم منجر شده و در ساي? چنين وضيعتي، جنگ به اشکال ديگري ادامه يافته و مردم هردم شهيد افغانستان را که از جنگ هاي تجاوزي روس ها و مزدورانش، جنگ هاي خانمانسوز تنظيم هاي جهادي و حاکميت طالباني در بيش از دونيم دهه به ستوه آمده بودند، وارد مرحله جديدي ساخته و قربانيان بيشماري را از مردم جنگ زده و بلا کشيد? افغانستان بکام سيري نا پذير جنگ و جنايت فرو برده است.
اشغالگران خارجي تحت رهبري امريکا با حضور در افغانستان، به بهان? مبارزه عليه تروريزم، طالب و القاعده ـ اهداف استراتيژيک مشخصي را دنبال مي کنند و افغانستان “بيصاحب!” را نقطه اتکا تحرکات جيوپوليتيک و جيوستراتيژيک خود تعين نموده اند. ادعاي اينکه افغانستان حيثيت خط مقدم جنگ عليه تروريزم را براي امريکا دارا مي باشد، دقيقأ از اهميت منطقوي آن براي نظارت بر منابع انرژي آسياي ميانه، کنترل قدرت اتمي پاکستان، وارد آوردن فشار بيشتر بر ايران، محدود ساختن تحرکات اقتصادي و سياسي روسيه، چين و هند در مناطق مهم آسياي ميانه و خليج فارس و حضور اقتصادي بيشتر در بازار هاي وسيع منطقه ناشي ميشود.
افغانستان يکبار ديگر به نقطة مهمي در جغرافياي سياسي جهان و منطقه مبدل گشته است. فشار وارده بر مردم افغانستان از بابت حضور گسترده و بالفعل سياسي و نظامي نمايندگان دول بيش از چهل کشور جهان به حدي است که بحران دوران تجاوز روس را بياد مياورد که افغانستان را در محراق کشمکش هاي جهاني قرار داده بود. مردم هردم شهيد وبلا کشيده افغانستان که براي طرد تجاوز روس ها بهاي سنگيني را پرداخته اند، نه تنها به آزادي و دموکراسي دست نه يافته اند، بلکه اينک از حاکميت مشترک امپرياليزم و ارتجاع بر سرنوشت شان بطرز وحشتناکي عذاب مي کشند.
سياست نظامي امريکا در مبارزه عليه تروريزم طالبان و القاعده در افغانستان نمي تواند جدا از اهداف ستراتيژيک آن مورد ارزيابي قرار بگيرد. امريکا ميکوشد طالبان و القاعده را تحت کنترل خود درآورده و احيانا در بازيهاي آتي از آنها سود جويد. حضور گسترده برادران ناتني طالبان يعني تنظيم هاي جهادي در ترکيب قدرت حاکمه افغانستان و کوشش هاي اخير براي سهم دادن طالبان در آن از همين اهداف منشأ مي گيرد.
عمليات نظامي امريکا در افغانستان به عنوان نيروي نظامي عمده و رهبري کننده که نه تنها در اراضي افغانستان از قدرت بي مانندي نسبت به شرکايش برخوردار است، بلکه تقريبأ بطور انحصاري فضاي افغانستان را با قواي هوايي پيشرفته تحت کنترل خود دارد، روز تاروز موجب تخريب قرا وقصبات افغانستان و نابودي صد ها و هزار ها انسان بي دفاع هموطن ما ميگردد. با گذشت بيش از هفت سال از آغاز جنگ عليه طالبان، بيشترين تلفات انساني متوجه مردم ملکي افغانستان بوده است. هم نيروهاي اشغالگر و هم طالبان مزدور براي رويکرد هاي نظامي خود بر حريم شخصي، جان و مال انسانهاي بي دفاع کوچکترين ارزشي قايل نشده و در بسياري موارد مرتکب جنايات هولناکي شده اند.
سرکوب مخالفان مسلح و هدف قرار دادن ياغيان طالب بوسيله قواي هوايي امريکا سهلترين گزينه است که امريکاييان تا کنون در جنگ افغانستان از آن بهره گرفته اند. مسلمأ طالبان همواره کوشيده اند از سپر انساني استفاده جويند ولي بي توجهي قواي اشغالگر به تلفات انساني عمليات هوايي که تا کنون موجب کشتار بيرحمان? هزاران هموطن بي دفاع ما شده است و به کرات و توالي اتفاق ميافتد، جنايت ضد بشري است که خلاف تمام موازين بين المللي و عرف انساني مي باشد.
تلفات افراد ملکي و انسان هاي بي دفاع در عمليات قواي هوايي امريکا در منطق? “عزيزآباد” ولسوالي شيندند ولايت هرات نقط? عطفي بود که توجه افکار جهاني را بخود جلب نمود. درين حمله هوايي که حدود چهار هفته قبل بتاريخ 22 اگست سال جاري اتفاق افتاد 91 نفر انسان بيگناه و بي دفاع را به کام مرگ فرستاد و عده اي زياد را زخمي کرد. عاملان اين جنايت تا کنون از تاييد ضمني تلفات گسترده اين واقعه جنايتبارهراس دارند. در حاليکه نمايندگي ملل متحد در افغانستان و دولت کابل تعداد تلفات ملکي 91 نفري را تائيد کرده اند. امريکائي ها هنوز اصرار دارند که 35 نفر طالب را درين حمله از بين برده اند و درين واقعه فقط پنج تا هفت غير نظامي ممکن است تلف شده باشند. اين در حاليست که آمار تلفات افراد ملکي در سال جاري در افغانستان که از دو طرف جنگ خسارت ديده اند سه برابر افزايش يافته است. کشتار انسان هاي بي دفاع بهر صورتي و از هر جانبي که باشد، جنايت است. مردم بي دفاع افغانستان نه تنها از دموکراسي بادآورد? امريکايي بيزارند چون آنها را با شکم هاي گرسنه به قبرستان مي فرستد، بلکه از طالبان مزدور که در حاشي? قدرت و تنظيم هاي جهادي و مليشه که در متن قدرت حاکمه عليه مردم افغانستان خنجر بدست گرفته اند، نفرت دارند.
براي مردم قهرمان و زخم خورد? افغانستان، دموکراسي بدون حصول آزادي ملي و تأمين عدالت اجتماعي بزرگترين دروغ قرن بيست و يکم به شمار ميرود. مردم افغانستان دوستان و دشمنان خود را به اين محک مي آزمايند.
دستان جنايتکار و اشغالگر امپرياليزم امريکا و شرکايش از کشور ما کوتاه باد!
مرگ بر ارتجاع طالبي و تنظيمي که بوي گند و تعفن شان فضاي کشورما را پر نموده است!
زنده باد آزادي!
پانزدهم سپتامبر 2008