دلم گرفته و مینالد از برای هرات
تنم فسرده ومیگرید ازصدای هرات
هرات زادگه عشق وآرزوی من است
چه شور وشوق بدل میزند هوای هرات
نگرکه تخت سفر، شیدائی، چشمۀ اوبه
چه زیب و فر دهد بر شهربا صفای هرات
هرات خواجۀ انصار مهد علم وادب
شکوه گوهرو جامی شیرنوائی هرات
هرات عشق وهنرجایگاه فرهنگ است
شکفته مهری ومحجوبه در بنای هرات
هرات شهر فدائی ومشعل هنر است
که نقش کلک هنرپرورش نمای هرات
هرات برج وحصارومساجد ومعبد
مناره های منقش بود نمای هرات
هرات قارن و نیزک هرات فخر کهن
که داده اند به ادوار سربرای هرات
هرات خانۀ شیران ومأمن شعراست
که رزم وبزم نمودند همه برای هرات
هرات جایگۀ عاشقان آزادیست
گلان گمشدۀ رنج بی بهای هرات
ببین که فاجعه میبا رداز زمین وهوا
چه قیرگون ومکدر شده فضای هرات
نفیر غرش بمب افگن وصدای مسلسل
چه دشمنانه به آتش کشد سرای هرات
صدای ناله وشیون زکلبۀ ویران
بگوش دل شنواز قلب باصفای هرات
زتند باد حوادث ومستی شیطان
شراره میزند آتش به کربلای هرات
چکامه ها بسرایند وعاشقانه بخوانند
برای فتح گل وباغ بلبلان هرات
خروش موج هریوا گذر کند زحریمش
بشو ید ازخس وخاشاک چمن سرای هرات
چکاوکان عقابان عنان کف بربایند
زدست دشمن مکاره و سیاهی هرات
عزت آهنگر