مـقالات

تقدیم به رزمک واطفال ناامید وطنم.

 

مسایل ما ومشغله های آنها

۱سرآغاز:

اینک یک سال تمام ازنوشتن آن یادداشت های پراگنده می گذرد. یکسالی که برای ما وجهانیان ارزش فراوانی داشت. کودکان ما با رشد طبیعی خود بزرگ می شوند وجوانان ما پخته وپخته سالان ما به پیری وفرسودگی می گرایند. تو گوئی درزمانه های ما زمان فشردگی زایدالوصفی دارد که ده ها سال را دریکسال گنجانده اند. هرقدرازمحیط روستا به شهروازجهان فقیربه جهان دارا نزدیک ترشویم سرعت زمان را بیشتردرک می کنیم وخودرا دربرابرآن ناتوان تر.

۲دگرگونی های جوامع عقب مانده ودنیای فقیر:

فقط درسالی که گذشت دردوروبرما حوادث متعددی رخ داد: ارتش اشغالگرروسی بعد ازیکدهه آدم کشی وعربده جوئی دراواسط فبروری گذشته خاک کشورما را ترک کرد. وبدنبال خود کشوری را درآتش وخون دردست نیروهای متخاصم ملی، منطقه ای وبین المللی گذاشت. که هنوزهیچ نشانه ای ازصلح وآرامش درآن دیده نمی شود.

جنگ نُه ساله خانمانسوزوبیهوده میان ایران وعراق با همان حماقتی که آغازیافته بود به همان پیمانه بیهوده، احمقانه وبدون نتیجه به پایان رسید وبطوردقیقتربه آتش بسی منتهی شد که هنوزازصلح فاصله ای زیاد دارد.

ارتش هند بعد ازیکدوران مداخله های مستقیم وغیرمستقیم سال گذشته نیروهای حافظ صلح خود را به سریلانکا فرستاد تا میان تامیل ها وحکومت مرکزیمیانجیگریکند. ولی هنوزچند ماهی نگذشته بود که به قول معروفحامیها حرامیها“(یعنی نگهبان خود دزد بوده است) میان تامیل ها وهندی ها آتش جنگ برافروخت واکنون بعد ازتغییرحکومت سریلانکا باید هند نیروهای خود را دوباره بخواهد، که هند . . . نمی خواهد واکنون باید نیپال، بنگله دیش ومالایف را به آن اضافه کرد. مرگ آقای ضیاء الحق رئیس جمهورپاکستان که سال گذشته دریک حادثه هوائی کشته شد خیلی زود راه را برای بقدرت رسیدن مخالفین خود بازکرد. ولی پاکستان که ازمشکلات عدم هماهنگی ایالات مختلف، قدرت خوانین محلی، ناهمگونی بازاراقتصادی، وابستگی شدید به قرضه های خارجی وفساد غیرقابل تصوراداری وسیاسی رنج می برد میخواهد مشکلات درونی خود را با استیلا گری بیرونی جبران نماید.

خمینی بعد ازده سال قدرت مطلقه ایران را با مرگ قابل انتظارخود دردست فرقه های متعدد مذهبی، اپوزیسیون گسترده ولی ناتوان، خانه خرابی اقتصادی وانعزال سیاسی گذاشته است.

این نمونه ها نشاندهنده این است که کشورها وملت های ما درگیرمسایل ابتدائی زندگی اند که هنوزازدسترس آنها بدوراست. کوشش برای رهایی ازچنگال قدرت های بیگانه، جنگ خانمانسوزمنطقه ای بیهوده، زد وخورد های ملیتی نافرجام، ناهماهنگی گروه های انسانی داخل یک کتله کشوری، ناپایداری سیاسی، قرضه های هنگفت خارجی، فقر، مصایب طبیعی وفساد اداری مشخصات اساسی جوامع ما را می سازد.

متفکرین ما، سیاستمداران ودولتمداران ما، مردم بی پناه وبیچاره ما همگی دردایره مسایلی گیرکرده اند که نمی گذارد استعداد های خلاقه انسانی آنها همگام با همنوعان دیگرش رشد نموده وراه نجاتی ازین دایره سرگردان بیابند. بهمین علت است که چاره جوئی ها اکثرا ً خود موجب علتی دیگرمی گردد وراه پیموده وناپیموده را ازسرمی گیرد. 3- جهان درسالیکه گذشت

فقط کسانی میتوانند خود را ساکنین جهان خاکی ما بشمارند که درتعیین مقدرات وسرنوشت آن نقشی کلی ویا جزئی دارند. جهان سیاسی تا اکنون هم جهان قدرت وسرمایه است واززمانه های خیلی قدیم چنین بوده است.

امریکا وشورویدرسالیکه گذشتبه بزرگترین ومهمترین قرارداد محدودساختن سلاح های هسته ای دست یازیدند.

شوروی واروپای شرقی اکنون بطورمشخص دگرگونی های غیرقابل پیشبینی ای درنظام سیاسی اقتصادی خود وارد کرده اند. طرح پرسترویکای گورباچف اکنون درتمام کشورهای اروپای خاوریهمگام یا بیشترازخود شورویبرای خود راه بازمی کند. درشوروی برای اولین بارپس ازپیروزی انقلاب اکتبربه حزب سیاسی مخالفی بطوررسمی اجازه فعالیت داده می شود.طوریکه ازاوضاع معلوم میشود شوروی دوباره به سیستم دولتمداری بازنوع اروپای غربی وآمریکا نزدیک می شود.درمجارستان حزب اپوزیسیون رسما ً تشکیل گردید. درهنگری جریان به همین سوحرکت می کند ودرپولند حتی اپوزیسیوناتحادیه همبستگیتا تشکیل حکومت نیزپیشروی کرده است. این تغییرات برای تمام جهانیان جالب وهیجان انگیزاست.

ازجانب دیگرجهان غرب ازسه دشمن عمده مورد تهدید قرارگرفته است: تروریسم ،مخدرات و Aids.با وجود اینکه ریشه های هرسه دشمن درخود جوامع غربی نهفته است ولی غرب می کوشد اینطوروانمود سازد که تروریسم بیشترازکشورهای مخالف تمدن غربی درآنجا صادرمی شود.مخدرات نیزمحصول شرق وجنایتی است تحمیل شده برغرب. چنانچه AiDs نیزازمیان قبایل وحشی آفریقایی به جامعه غربی پا گذاشته است. وجامعه غربی وتمدن اروپائیازلوث همه این مصائب بدوراست؟!!

تکامل اوضاع درشوروی واروپای شرقی ومشکلات محیط زیست، ویا پرابلم های اجتماعی جوامع غربی نشاندهنده این حقیقت است که اولا ً تجارب بشری درراه پیشرفت خود به راهیابی های نوینی نیازدارد که ازپیشداوری های ایدئولوزیک قرن نزده ویا سه ربع اول قرن بیست تا حدود زیادی خود را آزاد بسازد.

این تحولات به یقین خریطه سیاسی جهان ما را بطورکلی ویا جزئی تغییرخواهد داد. ولی آنچه مایه ی امید واریست پیروزی بشریت برموانع اجتماعی واقتصادی ایست که خود را سالها دراشکال ایدئولوژیک واعتقادی عرضه مینمود واین جسارتی است درخورتحسین!

غرب هنوزهم بماشرقی هابعنوان رقیب احتمالی آتیه خود می بیند وبدینسان می کوشد درتمام مصایب خود ما را شریک جرم قلمداد نماید. غرب نمیخواهد بپذیرد که تمدن مادی اروپائی ازفقروناتوانی وعقب ماندگی مدهش معنوی رنج می برد واین عدم توازن میان پیشرفت های مادی تخنیکی وعقب ماندگی اخلاقی ومعنوی خود را درسلوکیات وحشی، غیرمتمدن ونفرت انگیزی نشان می دهد. این سلوکیات نه محصول شرق بلکه محصولتمدن یکپای اروپائیاست.

وکوچکترین صورآن مجموعه کره زمین را دربرمی گیرد ودرحالت عادی بیشتردرباره ی روابط متقابل ساکنان کره زمین با فضای خارجی وچگونگی استفاده ازآن طرحریزی هایی صورت می گیرد که گاهی گوشه هایی ازآن زیرنامجنگ ستارگانویاابتکاردفاع استراتژیکبگوش ما می رسد ولی سیرکلی آن ازچشمرس ودسترس مادوزخیان روی زمینبدوراست.

5- بعنوان نتیجه گیری:

قضایا خود بقدرکافی گویا وروشن اند.ما گفتیم که ما انسانها درهرگام پیشرفت خود ودرهردستاورد علمی این نکته رابه اثبات می رسانیم که ما هنوزتا انسان شدن فاصله ی زیادی داریم.

با وجود اینکه مشغله های فکری جهان ما درگوشه های متعدد آن نا همگون است وعلی رغم فقرمدهش معنوی ایکه سراسرتمدن ما را گرفته است وبا وجود آنکه اکتشافات انسانی اکثرا ً درخدمت بربادی انسانها بکارگرفته می شود ولی وقتی به چهره کودکان خود که صاحبان دنیای آینده اند می نگریم دردل ما شورزایدالوصفی پدید می آید که اینها بهترازما زندگی می کنند وانسانهایی بهترازما خواهند شد. این بود گوشه ای ازدرد دل. حاجی بابا 23.8.89

به قلم : شهید عبدالقیوم رهبر